زندگی یه جور معامله است تا چیزی رو از دست ندی چیزی رو به دست نمیاری، بعضی وقتا باید دروغ بگی تا چیزی یا کسی رو به دست بیاری و بعد دروغ های بیشتری بگی تا حفظش کنی و سر انجام آن چه از دست داده ای صداقتت بوده است که به بهانه ی احساس چوب حراج به آن زده ای و اسمش را به "دروغ" مصلحت گذاشته ای .
شاید به دیگران بتوانم دروغ بگویم ولی هرگز به خودم نتوانسته ام دروغ بگویم.
همیشه بین تمایلات خودم سرگردان بوده ام و شاید اساسی ترین مسائلی که موجب تغییرات شدید در روحیه ام شده را از همین مسائل ناشی میدانم.
چه روزی آزاد زندگی خواهم کرد ؟