امروز شب میلاد من است.
به عبارت دیگر فردا صبح که بیدار می شویم سال های زیادی از تولد من گذشته است.
نمیدونم این که 2 دهه از زندگیم رو به صورت کامل سپری کردم چه حالی باید داشته باشه یا چه چیزی باید بگم ولی این رو میدونم که یواش یواش احساس میکنم با دنیای پاک و شاد کودکی آخرین وداع هایم را کرده و یوایش یواش دارم با نوجوانی هم خداحافظی میکنم و به سوی بزرگسالی حرکت میکنم.
یه رسمی هست که هر کسی موقع فوت کردن شمع ها آرزویی میکنه :
نمیدونم ارزوی این جوری اصلا جواب میدهد؟ یا جوری شود که من دروغ ها باورم بشود یا این که تمام راستی ها به من نشان داده شود.
این پست بعدا تکمیل خواهد شد ولی خوب فعلا داشته باشید آهنگ مورد علاقه من از سیاوش قمیشی که از قضا مربوط به شب میلاد هم هست!